اخبار 276 روز پیش
1 دیدگاه

زشت ترین خیانت را ببینید؛شوهر زن فداکار با زن همسایه

می‌گوید چون همسرم به خودش نمی‌رسید ومدام سرش به کارهای خانه وبچه داری گرم بود به خودم اجازه دادم با زن همسایه که مطلقه بود در خفا رابطه برقرار کنم وقتی همسرم پی به این رابطه برد زندگی به کامم تلخ شد وحالا من مانده ام با دو فرزندم که نمی دانم چه کار کنم.


به گزارش رکنا، 20 سال پیش با زنم ازدواج کردم که ثمره اش 2 فرزند، یک دختر و یک پسر شد، اوایل زندگی مان روابط من و همسرم کمی بهتر بود ولی رفته رفته این روابط به سردی گرایید.
همسرم خیلی به سر و وضع خود رسیدگی نمی کرد و خیلی شلخته و نامرتب بود، بیشتر وقتش را صرف بچه ها می کرد همیشه دوست داشتم که زنم به خودش برسد و بوی خوش بدهد ولی متأسفانه او اصلاً به سرو وضع خود رسیدگی نمی کرد.

طی روز اصلاً با هم صحبت نمی کردیم و از نظر روابط عاطفی و زناشویی هم رابطه خوبی نداشتیم.

همیشه سر هر چیزی بحث و مشاجره داشتیم، یک مغازه اجاره ای پوشاک با دوستم داشتم و در آنجا کار می کردم، ولی متِأسفانه ورشکست شدم و بیکار شدم و بخاطر همین اوضاع مالی ام به هم خورد و یک سالی بود که سر خرج و مخارج هم با همسرم مشاجره داشتیم.

اوضاع بد و بدتر می شد در همین دوران با خانمی که در همسایگی ما زندگی می کرد و با ما رفت و آمد داشت و به تازگی از شوهرش جدا شده بود و یک فرزند داشت ، رابطه ی عاطفی پیدا کردم و بعد از چندین ماه ارتباط و وابستگی، روابط پنهانی ما ادامه پیدا کرد و از نظر روحی و روانی در کنار او آرامش پیدا می کردم.

یک سالی بود که اعتیاد به مصرف تریاک هم پیدا کرده بودم ولی وقتی به خانه ناهید همان زن همسایه می رفتم از هر نظر تأمین می شدم حتی برای کشیدن مواد هم در خانه او مشکلی نداشتم ، تازه شرایط را هم برایم فراهم می کرد ، اوضاع با همسرم اصلا خوب نبود ولی رابطه ام با ناهید خوب پیش می رفت تا اینکه بعد از یک سال و نیم رابطه ،یک روز همسرم که به گفته خودش چند وقتی بود که به من شک کرده بود با دیدن پیام ناهید در گوشی ام متوجه رابطه ما شد و گویا با او تماس گرفته بود و وقتی متوجه شده بود که ناهید همان زن همسایه نزدیک ما است که به خانه ما رفت و آمد می کند به در خانه او رفت و آبروریزی راه انداخت و تقریبا به همه کسانی که می شناخت مسئله را در میان گذاشت و بعد از کلی مشاجره و زد و خورد از من شکایت کرد.

حالا من مانده ام 2 فرزندم که نمیدانم در این مخمصه ای که گرفتارش شدم چه کار کنم .

فریبا زن ۴۰ساله که صورتش بیش‌تراز سنش نشان می‌داد در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر بود مقابل میز مددکاری نشست او که پی به خیانت همسرش برده بود گفت: کاش تمام این ماجراها خواب باشد هنوز باورم نمی‌شود که همسرم به من خیانت کرده است من باهرسختی که بود در کنار همسرم بودم چه روزها وشب هایی که به خاطر بی‌ پولی و رفتارهای بد صاحبخانه که اجاره اش عقب افتاد بود را تحمل می کردم بیشتر اوقات با بافتن لیف و اسکاج سعی می کردم نیازهای فرزندانم را تامین کنم آینده آنها از هرچی برایم مهم تر بود حتی نمی‌توانستم برای خودم چیزی بخرم شوهرم درآمدش بسیار کم بود وبعد ازمدتی هم که بیکار شد دیگر فشار زیادی برمن وارد شد من مجبور بودم حتی،شب ها هم بیدار باشم تا بافتنی ها را آماده کنم و سفارش می گرفتم و در ازای آن به من پول می‌دادند.

در این روزها وشب ها که من بسختی مایحتاج زندگی را تهیه می کردم شوهرم شروع به مصرف مواد کرد این وضع برایم بسیار غیر قابل تحمل شده بود برای همین مدام باهم مشاجره داشتیم بعضی اوقات شوهرم ناپدید می شد و می گفت رفته است پیش دوستانش اما احساس زنانگی به من می گفت که او وارد یک رابطه شده که پس ازمدتی پیام های زن همسایه را درگوشی شوهرم دیدم .

ناهید چند سالی بود که همسایه ما بود به خاطر مشکلاتی که با شوهرش داشت از او جدا شد بعضی وقتها به خانه ما می آمد پسر کوچکش با پسرم بازی می کردند هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که زنی که همسرم با او رابطه دارد همین ناهید باشد وقتی ماجرا را فهمیدم انگار تمام بدنم در شوک فرو رفت نمی‌توانستم درک کنم که چرا شوهرم به من خیانت کرده من که با تمام سختی ها به زندکی چسبیدم و درحال تلاش برای امرار معاش هستم این زن انگشتانش را که در لابه لای بافتنی با قلاب و میل بافتنی تاول زده به مدد کار نشان داد و گفت آیا این انگشتان مستحق خیانت بود من هرگز نمی‌توانم این نامردی بزرگ را که شوهرم درحق ام کرده است را ببخشم.

او مدام اشک می ریخت و با نشان دادن عکس های روزهای جوانی اش گفت من به خاطر فشار های زندگی به این حال و روز درآمده ام هیچ وقت فرصت نکردم به خودم برسم چون زندگی فرزندانم که تامین نیازهای آنها برایم دراولویت بود …

نگاه کارشناسی

فارجی کارشناس ارشد روانشناسی

در این خیانت به علت روابط سرد و خشک زوجین،عدم صمیمیت زناشویی ،ناتوانی در برخورد با تغییرات،تعارض های ارتباطی مزمن،عدم ارضاء روابط عاطفی و عدم برخورداری از روابط جنسی مطلوب و رضایت بخش بین زوجین رو به برقراری روابط فرازناشویی و خیانت کرده و بخاطر دارا بودن شخصیت وابسته و اعتیاد به مواد و ارضاء نیازهای عاطفی و جنسی از طرف همسرخود ،به رابطه جدید شدیداً وابسته شده و به علت عدم آگاهی به مهارت های زندگی از جمله تصمیم گیری و مدیریت بحران در زندگی و ضعف در اعتماد به نفس،قادر به تصمیم گیری صحیح نیست.

سوالی که دراین پرونده در ذهن ایجاد می شود این است که آیا اگر زوجین نتوانند نیازهای طرفین را تامین کنند آیا حق خیانت به هم را دارند؟پاسخ این سوال در قانون و شرع بسیار واضح داده شده است هیچ یک از زوجین حق ندارند در هر شرایطی به زوج خود خیانت کنند این عمل آنها غیر قانونی و غیر شرعی قلمداد می شود و طرف مقابل می‌تواند ازآنها طرح شکایت کند.

در ابن پرونده مرد با نادیده گرفتن فداکاری هایی که همسرش در زندگی داشته به دنبال افکار احساسی ودر ادامه مصرف مواد مخدر وارد رابطه پنهانی شده است آنچه که در اینجا بسیار حائز اهمیت است رفع مشکل بین زوجین است اگه مردی یا زنی این فکر را دارد که زوج اشان نمی‌توانند آنها را تامین کنند باید برای رفع آن تلاش کنند یکی ازاین راه‌ها گرفتن مشاوره از افراد متخصص دراین حوزه است دراین پرونده اگر زن می‌دانست که شوهرش هم به محبت او نیاز دارد قطعا بیشتر به او بها می‌داد بیشتر این تاملایمات ناشی از عدم آگاهی،بین زوجین رخ می دهد آموزش مهارتهای زندگی چه برای زنان و چه برای مردان باید مورد توجه قرار گیرد چه خوب است این مهارتها قبل از ازدواج به جوانان آموزش داده شود تا در زندگی زناشویی از همان ابتدا استفاده کنند تا دچار چنین چالش هایی نشوند.

 

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. solmaz گفت:

    حالا اگه برعکسش بود خانم رو اعدام می کردن.