اخبار 1945 روز پیش
بدون دیدگاه

اعتراف مهراوه شریفی نیا به عاشق شدنش و نرسیدنش! عکس

مهراوه شریفی نیا با نوشتن متنی به صورت غیرمستقیم از عاشق شدنش و اینکه به عشق خود نرسید نوشت

ماجرای عاشق شدن مهراوه شریفی نیا
مهراوه شریفی‌نیا با انتشار این عکس نوشت:

سوال:
جمعه‌ی خود را چگونه گذراندید؟

جواب:
به نام خدا
صبح حدود ساعت ده چشم‌های‌مان را باز کردیم و دیدیم کسالتِ خوابِ مزخرفِ شبِ قبل ادامه دارد، دوباره چشم‌های‌مان را بستیم و یکی دو ساعت در تخت غلت زدیم، بعد گوشی را برداشتیم و به گپ زدن با دوستان‌مان مشغول شدیم.

یکی گفت تنهایی دق آور است و ما همچنان که می‌گفتیم تنهایی دق‌آور نیست به کابوس‌های دیشب فکر ‌می‌کردیم.
یکی گفت آدم‌ها قابل اعتماد نیستند و ما هم گفتیم بله آدم‌ها قابل اعتماد نیستند و باز به کابوس‌های دیشب فکر کردیم.
گفتیم: باید برای هر انسان، سهمِ شیطان را در نظر بگیریم تا هرگز در مواجهه با اتفاقات غیرمترقبه منهدم نشویم.

یکی گفت با در نظر گرفتنِ سهم شیطان دیگر نمی‌شود مجنون‌وار عاشق شد، همه‌ی کیف عاشق بودن به غرق شدن است، به اما و اگرها بی‌اندیشی دیگر سراپا شور نخواهی شد.
ما گفتیم: بله همین‌طور است.
پرسید: عاشق شدی؟
ما گفتیم: بله.
گفت: سراپا شور؟
گفتیم: سراپا شور، عشق، جان… مجنون‌وار.
گفت: چی شد؟
گفتیم: نشد، عشق در وصال نمی‌گنجد، بگنجد هم در وصالی مانا نمی‌گنجد، عشق باید هجر داشته باشد تا عشق بماند.
گفت:پشیمانی؟
گفتیم: نه.
گفت: از هجر متنفرم، یک بار عاشق شدم، عشقم در وصال گنجید و همه چیز عالی بود تا امروز که ناگهان از جایی، سایه‌ی شوم هجر ظاهر شده و من نمی‌توانم از پسش بربیایم، عشقِ با هجر را نمی‌خواهم.
ما لبخند زدیم و گفتیم: همین‌که در جهان هنوز کسی وجود دارد که از نمایش دادنِ خودش به عنوانِ یک عاشق شکست خورده لذت نمی‌برد و دلش وصالِ مانای عشق را می‌خواهد عالیست.
در دلِ‌مان از خدا خواستیم به او توان تحمل هجر را بدهد.
از تخت دل کندیم، صورت‌مان را شستیم، مسواک زدیم و به فشارِ ضعیف آب فحش دادیم. چای دم کرده و اندک ماکارونیِ باقی‌مانده از چند روز قبل را نوش جان کردیم. لباس‌های کثیفِ هم‌رنگ را در ماشین لباسشویی انداخته، به سراغ ساز رفته و تمرینات امروز را شروع کردیم.
مدت هاست دل‌مان می‌خواهد به سرعتِ اصلی قطعه‌ی محبوب‌مان برسیم، مدت‌هاست که تمرین‌ می‌کنیم و تمرین نمی‌کنیم.
این بار اما شاید با دفعات قبل فرق داشته باشد.
شاید روزی همین‌جا اجرایی بی‌نقص به نمایش بگذاریم…
شاید…
روزی…

 

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *