ایران؛وحدت دل ها و کرامت انسان ها
در دل شب، موشکها حریم آسمان را شکافتند و انفجارها، سکوت شهر را دریدند.
از نطنز تا تهران، دیوارها لرزیدند، دل مادران فشرده شد، و اشک در چشم کودکان نشست.
اما درست در میانهی تاریکی، آتشی روشن شد؛ آتشی که نه از سوختن، که از بیداری جان گرفت: اتحاد، آگاهی، و عشقِ سترگ به وطن.
امروز، زمان نامها و جناحها نیست.
اکنون، آنچه به راستی مقدس است، جان انسانهاست؛
کرامت زن و مردیست که قرنها بر خاکِ این سرزمین، ایستادهاند و هیچ نخواستهاند جز زندگی آرام، انسانی و باوقار.
آری، هیچ انسان آزادهای، هرگز به تعرض به خانهاش، دلش، وطنش، تن نمیدهد.
و این همان تمامیت ارضیست؛ فراتر از نقشه و پرچم، پیوند دلهاییست که با رگ و خون به این خاک گره خوردهاند.
وحدت ملی، نه تقلید کور، بلکه همآوایی دلها و تنوع صدای یک ملت واحد است.
نظامها میآیند و میروند،
اما آنچه همیشه مانده، و خواهد ماند، نامیست به بلندای تاریخ: ایران.
با کوهها و بیابانهایش، با زبانها و لهجههایش، با حافظهی جمعی و شرفی که از دل رنجها زاده شده.
با مردمی که نه زانو زدن آموختهاند، نه خاموشی در برابر بیعدالتی.
ما در برابر هیچ فشاری، سر خم نمیکنیم.
نه با خشم، که با فرزانگی و فروتنیِ باشکوه.
نه برای حفظ قدرت، بلکه برای پاسداشت حقِ زیستن با کرامت، اندیشیدن بیهراس و نفس کشیدن در هوای آزادگی.
ما تن به ذلت نمیدهیم.
نه از سر شعار، بلکه از عمق ایمانمان به این حقیقت ساده:
آزادی، معاملهپذیر نیست. آزادی را باید شناخت، خواست، و با جانِ آگاه از آن پاسداری کرد.
امروز، روز آن است که یک ملت،
با دستان تهی از سلاح،
اما قلبی پُر از امید و آگاهی،
به جهان اعلام کند:
ما اینجاییم،
نه برای تسلیم،
بلکه برای ساختن فردایی سرافراز، انسانی، و آزاد.
آگاهی، سپر ماست.
و آزادی، تنها افقیست که شایستهٔ انسان ایرانیست.
محمد ناصریراد
۲۴ خرداد ۱۴۰۴ – شیراز
نظرات کاربران