پول آن قدرها هم کثیف نیست!
تن ادمی شریف است به مال آدمیت/که همین لباس زیباست نشان آدمیت
♦دکتر مریم السادات شاه امیری
یادم هست بچه که بودم وقتی صحبت از کار کردن بود، مادربزرگم همیشه نانوایی سر خیابانمان را مثال میزد و میگفت لزوم و اجبار کسب و کار حلال را آنجا میشود فهمید که اگر به نانوایی “آقا مراد” بروی و بگویی “من دکتر هستم یک نان به من بده”، او در پاسخ خواهد گفت: “مدرکت را بگذار جلوی کوزه آبش را بخور، به من پول بدهی کافی است…” و ما می خندیدیم. میخندیدیم چون هنوز عمق حرف مادربزرگ را درک نکرده بودیم. امروز، اما وقتی تا کمر خم شدن کارمندان بانک را برای کسانی که گردش مالی چنین و چنان دارند, میبینیم؛ وقتی آمدن فروشنده تا پای در ماشین را برای شاسی بلند دارها میبینیم; حرف مادربزرگ در گوشمان زنگ میزند که هی کجایی؟ از ضرب المثلی که نقل زبانها شده، صد سال گذشته، چه بسا خود شاعر هم اگر بود به نفع پولدارها شعر را برمیگرداند…
البته این را هم بگویم که شخصا معتقدم داشتن پول به تنهایی کافی نیست؛ چون به قول عزیزی هدف از کار کردن تنها پر کردن حساب بانکی نیست؛ بلکه هدف، رسیدن به شخصیت یک انسان پولدار است; که آن هم تعریف خودش را دارد. یعنی راستش را بخواهید این روزها همه چیز مانند گرگ و میش دم صبح، چنان با هم آمیخته شده که تشخیص اصالت از ثروت محض، کمی مشکل است. اما حرفم این است که کسب مال حلال به اندازهی تمام نعمتهای خداوند ارزشمند است و برخلاف آنچه تاکنون در سریالهای تلویزیونی دیدهایم که نماد انسانهای شرور، ثروتشان بوده است؛ ثروت و تلاش برای کسب روزی حلال مهم و ضروری است؛ و وظیفه تک تکمان علاوه بر تمامی تلاشها در عرصههای مختلف زندگی، کسب روزی حلال و تلاش برای به دست آوردنش است.
میخواهم بگویم پول آنقدرها هم کثیف نیست. این را از آنجا دانستم که با خیره شدن به دستان کسانی که ثروت زیادی دارند، آثاری از تیرگی یا کدورت در دستهایشان ندیدم…
نظرات کاربران