خود گویی و خود خندی… عجب مرد هنرمندی!
روز پنجشنبه مراسم رونمایی از جام جهانی به طرز مفتضحانه ای در سالن همایش های برج میلاد تهران و در اوج بی نظمی برگزار شد.
محمد علی پور
از خود لحظه رونمایی از جام و کوتاه بودن ترمه روی آن، تا ازدحام بیخود و بی جهت روی سن که شتر با بارش در آن گم می شد و همه حضار جو گرفته گویی جهت حاجت گرفتن از امامزاده ای دور جام حلقه زده بودند که بگذریم انصافا از این جملات قصار به ظاهر مجری چنین مراسم پراهمیتی نباید به سادگی گذشت. « خداداد برو، بروعکس بگیر»، « اصغر تو کجایی؟ اصغر بیا دیگه خودت».
همان انتظار دیرین، گاف های همیشگی، دعوت های غیررسمی و خیلی خودمانی کوچک و بزرگ حاضرین در مراسم، به روی سن جهت گرفتن عکس یادگاری با جام زرین جهانی. مخاطب با شنیدن نام خداداد، خواه ناخواه متوجه دعوت از خداداد عزیزی می شود اما اصغر را باید کجای دل گذاشت؟! اصلا کدام اصغر مورد نظر آقای ج.خ بود؟! اصغر مدیرروستا؟ اصغرسمسارزاده؟ اصغر فرهادی؟ شاید علی اصغر خان حکمت از دیار باقی باز گشته بود و به ذوق رویت جام جهانی خود را با تاکسی اینترنتی به برج میلاد رسانده بوده!
یا اصغرآقا همان میوه فروش معروف سر کوچه دکتر محمود خودمان که خوش انصاف بود و گوجه و خیار را ارزانتر از همه جا به فروش می رساند؟! البته این میزان صمیمیت در گفتمان مجری، ظاهراً هیچیک از اصغران مورد اشاره را شامل نمی شود و حتما دوست دوران مدرسه آقای مجری را در بر می گیرد!
هر چه یاد داریم مجریان مراسم های اینچنینی رکن اصلی و ناظم برگزاری مناسب این رویدادها تلقی می شده اند.
کار زمانی لنگ میزند که مجری گری با لوده گری و به ظاهر خوشمزگی ( البته به زعم خود شخص مجری نما) اشتباه گرفته شده و آنجاست که اهمیت و حرمت این وظیفه خطیر رسانه ای به هیچ گرفته می شود.
اینکه در حضور نمایندگان بین المللی نهاد فیفا، مربیان خارجی تیم های لیگ برتر، بزرگان ورزش و فوتبال و همینطور تعدادی از مسئولان کشوری و لشکری، از پشت تریبون با خنده ای جلف فریاد سر بدهیم و این و آن را به بهانه شور، شوق و عشق به فوتبال و جام جهانی برای زیارت جام و عکس یادبود با آن دعوت کنیم چیزی جز حماقت و عدم آشنایی با اصول حرفه ای مجری گری معنا و مفهوم دیگری در ذهن مخاطب متبادر نمی کند.
اما قضیه به این جا هم ختم نمی شود و اوج هنر این نامجری را می توان پس از پایان این مراسم مضحک و آبروبر مشاهده کرد.( مراسم آنارشیکی که خود حق انتقاد را در موقعی مساعد محفوظ می دارد) هنگامی که اصحاب رسانه از این شخص انتقاد می کنند که چرا خود در دامن زدن به هرج و مرج مراسم نقشی کلیدی ایفا کرده است طوری که نماینده فیفا به حالت قهر جام را برداشته و در کیف مخصوصش قرار داده و درب آن را قفل کرده، به راحتی و در کمال خونسردی شانه خود را از زیر بار این انتقادات به جا خالی می کند و با پوزخندی مضحک شور و هیجان ناشی از عکس با جام جهانی را دلیل و برهان این سبک مجری گری و این شیوه ضعیف اجرای مراسم می داند و آخر سر به جای پذیرش تمام نواقص و آماتورگری هایش که به نوعی توهین به شعور مخاطب و خدشه به اعتبار و وجهه ملی در مقابل دیده بیگانگان محسوب می شود با لبخند ژوکوند مشهور خود عبارت « اصلا خاک بر سر… کنند» را به زبان جاری می سازد.
واقعا در مقابل این حجم از سهل انگاری و قصور و بی تفاوتی به همه چیز چه باید گفت و چه باید نوشت؟! تنها و تنها می توان گفت که دوست عزیزی که ادعای سالهای سال کار رسانه ای داری و خود را برتر و سرتر از همه میدانی لطفا گاهی به چند مورد از عملکردهایت هم نگاهی بینداز تا ببینی در حین گزارش هر مسابقه فوتبال با چند گاف و اشتباه لپی و غیر لپی باعث کدورت خاطر مخاطبین پر شمار می شوی و با چه اصطلاحات و عبارات صد من یک غازی اسباب تمسخر پیر و جوان را فراهم می کنی؟! و در پایان هم سعی میکنی چیز با مزه ای بگویی که برعکس تصورت دیگران هیچ برداشت خوب و نمکینی از آن ندارند. یکی نیست بگوید آخرعزیز دل برادر طنازی و ملاحت راه و روش و هنر خود را می طلبد که عمدتا ذاتیست و کار همه نیست. اشتباه، درست همین جا رخ میدهد که تنها می توان گفت « خود گویی و خود خندی… عجب مرد هنرمندی!».
کاش می شد تفاوت میان مجری و مرجی را به قول کلاه قرمزی دوست داشتنی به برخی ها تفهیم نمود. اصلا مشخص نیست دلیل این همه اصرار برای استفاده از شخص پر حاشیه و پراشتباهی چون ج. خ چیست؟! چه در کار گزارش و چه در اجرا .
دریغ و افسوس! ای کاش در گزینش گزارشگران مسابقات حساس و مجریان مراسم مهمی چون رونمایی از جام جهانی که بازخورد بین المللی دارد دقت و اهتمام بیشتری صورت می پذیرفت.ای کاش…
وقتی یکی مثل فردوسی پور کنار گذاشته بشه نتیجه این میشود
جواد خیابانی بدرد فیلمای طنز مدیری میخوره یا رضا عطاران