یادداشت وکیل شیرازی/ مازیار پس از مصرف شیشه قصد داشت افسانه و آیناز را قربانی کند
در ماده1146و1147قانون مدنی مبحثی تحت عنوان طلاق خلع و مبارات مطرح شده که بعضا سبب این تصور اشتباه نزد برخی بانوان می شود که به صرف بذل مهریه ی خویش می توانند از همسرشان متارکه کنند.
محمدهادی جعفرپور
افسانه پس از پنج سال زندگی مشترک با مازیار به این اطمینان رسیده بود که حتی وجود دختر سه ساله اش نمی تواند وی را مجاب به تحمل شرایط کند.لذا آنچنان با قاطعیت راجع به طلاق و متارکه از مازیار حرف می زد که گویی حکم محکمه صادر شده و معطل جاری شدن صیغه طلاق است.
به قصد مشاوره و ارائه راهکار وقت مشاوره گرفته بود اما گوشش بدهکار حرف های من نبود و مرغش یک پا داشت.هرچه راجع به تشریفات سخت و طولانی درخواست طلاق از سمت زوجه وجود داشت برایش نقل کرد م بلکه در تصمیمش تجدید نظر کند اما افاقه نکرد.نزدیک به یکساعت طول کشید تا اصل مطلب که همانا دلیل واقعی اصرارهای افسانه و اعتماد به نفس وی در اخذ حکم طلاق آن هم خیلی راحت و سریع بود کشف کنم!
افسانه پس از خرید کتاب قانون مدنی، فصل دوم در باب انحلال نکاح را مرور کرده،با دیدن عباراتی مانند :طلاق خلع و مبارات مذکور در ماده 1146و1147قانون مدنی تصور کرده بود زن می تواند به صرف بذل مهریه و اعلام کراهت از شوهرش،موفق به گرفتن حکم طلاق شود*شرح و تفصیل موازین فقهی-قانونی صدور صیغه ی طلاق خلع و مبارات در یک جلسه ی مشاوره مقدور نبود اما اگردر همین جلسه،مسیر صحیح پرونده را برای افسانه تصویر سازی نکنم وی ناخودآگاه درگیر پرونده های متعددی می شود که جز هدر رفت هزینه،وقت و انرژی اش هیچ عایدی ازطرح پرونده ها نخواهد داشت.
لذا پس از قرائت متن دو ماده قانونی مورد نظر افسانه گفتم:برخلاف ظاهر ساده این مقررات،محتوا و ماهیت چنین حکمی دارای نکات ظریفی است که مانع بزرگی در صدور حکم طلاق به درخواست زوجه تلقی می شود.مواردی مانند:دلیل ایجاد کراهت،مصادیق کراهت،زمان ایجاد کراهت،احراز عدم امکان رفع کراهت و ده ها چرا و به چه علت دیگر که مقدمه ی طرح چنین خواسته ایست،سپس نوبت به بذل مهریه یا حتی دادن مالی به زوج علاوه بر بذل مهریه است.
افسانه:با وجود این همه اگر و اما چه دلیلی داشته که قانون طوری نوشته شود که زن فکر کند خیلی راحت با ادعای کراهت از شوهرش و بذل مهریه می تونه خودش را مطلقه کند،یکباره بگید زن ها باید بسوزند و بسازند…
دقیقا نکته همین است که اگر زنی بتواند ثابت کند که ادامه ی زندگی با شوهرش،مصداق این مثل است،سبب طرح ادعای عسر و حرج است که شرایط آن در ماده1119و1129و1130قانون مدنی ذکر شده:مواردی مانند ندادن نفقه البته به شرط محکومیت شوهر به پرداخت نفقه و گذشتن شش ماه از صدور اجراییه حکم نفقه و عدم اجرای حکم توسط شوهر یا اعتیاد شوهر…همین که کلمه ی اعتیاد از دهانم خارج شد افسانه کلامم را قطع کرد و گفت:خوب همینه،اصل مشکل من همین اعتیاد مازیار است.از روزی که نشست پای بساط شیشه ورفیق بازی،کلا آدم دیگه ای شد انگار آن مازیار را بردند و آدم دیگه ای آمد.
البته قانونگذار برای همین مسئله هم شرط و قیدی گذاشته:اعتیاد شوهر زمانی به عنوان دلیل عسر و حرج زن قابل طرح است که مانع انجام وظایف قانونی زوج بوده،به اساس زندگی خلل وارد آورد(بند2تبصره ماده1130)یعنی چنانچه علی رغم اعتیاد،شوهر به وظایف خودش به نحو مطلوب عمل می کند اعتیاد وی تاثیری در زندگی زناشویی و تربیت بچه ها و…ندارد نمی توان به عنوان دلیل وقوع عسر و حرج به آن استناد کرد.
پس از یکساعت که غالب اتفاقات و احتمالات طرح پرونده ی طلاق از سوی افسانه را تشریح کردم،قبول وکالت وی را مشروط به دو شرط کردم:مهم تر از مشورت با خانواده و گرفتن موافقت ایشان در طرح دادخواست طلاق،مشخص کردن وضعیت آینازبود.بدون تعارف و خیلی رک و پوست کنده به افسانه گفتم:طراحی دعوی طلاق نهایتا ظرف دو سه روز ممکن است اما در نظر گرفتن آینده ی فرزند مشترکتان از هر موضوعی مهم تر است.هرچند ممکن است بگویید،شما چه کار به این مسائل دارید و حق الوکاله ات و بگیر و کارهای طلاق من و شروع کن،که در چنین فرضی بنده یک پاسخ دارم:شما هم می تونید وکیل دیگری اختیار کنید و من با چنین تفکری قادر به پذیرش وکالت شما نیستم.افسانه موقع خروج از دفتر قول داد حتما راجع به هر دو شرط اعلامی فکر می کند و در ملاقات بعدی راجع به چگونگی انجام و اجرای آن صحبت می کند.
برخورد احساسی با پرونده ها و موضوعات موکل،نقطه ضعف یک وکیل است و من علی رغم اطلاع از این موضوع با تمام وجود و با این باور که در غالب موارد لازم است با احساسات موکل همراه شوم این نقطعه ضعف را در این سال ها حفظ کرده ام .
چند هفته بعد افسانه به اتفاق پدر و مادرش وارد دفتر شدند.زوج فرهنگی که به امید خوشبختی، فرزندشان را طوری تربیت کرده بودند تا فردی مفید تحویل جامعه دهند و تنها چیزی که در قاموس دخترشان تصور نمی کردند مطلقه شدن بوده…
شرط حضور خانواده در پرونده ی طلاق ،خاصه زمانی که زوجه متقاضی طلاق است از جهات متعددی موثر و مفید فایده است که مهمترین بخش قضیه تاثیر تجربه ی بزرگترها در یک تصمیم مهم است.با چنین باور و تجربه ای است که حضور بزرگترها را شرط پذیرش وکالت افسانه قرار دادم.پرونده طلاق به خودی خود حواشی فراوانی دارد چه رسد به زمانی که طرفین پرونده فرزند دارند،آنهم کودکی خردسال.بدون اغراق اقرار می کنم در این دو دهه فعالیت حرفه ای کمتر از انگشتان یک دست چنین پرونده ای را وکالت کرده ام و در همان اندک پرونده هایی را هم که قبول کرده ام از همان ابتدای تحریر دادخواست دست و دلم برای آینده ی آن کودک معصوم لرزیده و بارها و به کرات میانه ی راه،فکر استعفا و انصراف از ادامه ی کار در ذهنم مرور شده.
بیش از چند روز و ساعت به طور مستمر با والدین افسانه راجع به آینده ی آیناز وشرایط قانونی حضانت وی صحبت کردم،تعمدا از زوایای منفی آینده ی نوه ی خانواده را برایشان ترسیم کردم بلکه در بزنگاهی این دو پیر فرهنگی با فوت کوزه گری خویش مانع تصمیم دخترشان شوند،اما وضعیت اعتیاد مازیار و لاابالی گری های وی به حدی بود که جای هیچ ارفاق و مسامحه ای باقی نمی گذاشت.
سخت گیری هایم در طرح دادخواست طلاق به حدی رسید که افسانه در حضور والدینش راز مگوی زندگی اش را فاش کرد:آقای وکیل شما به عنوان مردی متاهل،حتما آنقدر به همسر و دخترتان علاقه دارید که روی میز کارتان تصویر همسر و دخترتان را گذاشته اید،این علاقمندی به زن و فرزند ناشی از روح و روانی سالم است نه یک ذهن متوهم و مریض.
اوایل که از رفتارهای مازیار شک و تردید مصرف مواد سراغم آمد خودم را به نفهمی زدم و گفتم حتما اشتباه می کنم تا شبی که آیناز را بغل کرد و با چاقو آمد بالا سرم در تختخواب و گفت:همانطور که ابراهیم،اسماعیل را قربانی کرد و پیامبر شد،خدایا این دو قربانی را از من بپذیر !!!خدا می داند آنشب چطور صبح شد!از آنشب به بعد من و آیناز کنار هم می خوابیدم و درِ اتاق را قفل می کردم تا اینکه یکشب به بهانه تمکین و…شروع کرد به شکستن وسایل و داد و بیداد وتا قبول نکردم با وی در تختخواب باشم ساکت نشد..کلام افسانه به اینجا که رسید بغضش ترکید،با جرعه ای آب آرام شد و ادامه داد:آنشب من وبا لباس خواب از خانه بیرون کرد که اگر ثریا (دوست و همسایه کنار ی )به دادم نمی رسید معلوم نبود چه اتفاقی در انتظارم بود…
آنچه افسانه از روان پریشی مازیار نقل کرد به حدی بود که در صورت تایید پزشکی قانونی امکان گرفتن حکم طلاق مستند به عسر و حرج وی وجود داشت،علیرغم چنین امکانی از باب محکم کاری پیش از طرح دعوی طلاق، به موازات دادخواست مطالبه نفقه علیه مازیار،از طریق ارسال اظهارنامه*وی را دعوت به سازش و توافق در انجام تشریفات متارکه کردم.تا ابلاغ نظریه کارشناس*نفقه و صدور حکم محکومیت مازیار به پرداخت نفقه،مستندات لازم در اثبات اعتیاد و روان پریشی مازیار وبیکار شدن وی ناشی از معتاد بودنش جمع آوری، در دومین اظهارنامه ی ارسالی به مازیاراشاره ای اجمالی*به همین مستندات کرده، موضوع بذل مهریه در عوض طلاق و حضانت آیناز*را نیز مطرح کردم.
اگرچه با اثبات مسئله اعتیاد و…امکان موفقیت در اخذ حکم طلاق وجود داشت اما با توجه به طولانی بودن تشریفات دادرسی در چنین پرونده ای به همراه ترفندهایی که چنین افرادی در تست های اعتیاد و…به کار می گیرند بهتر دیدم حتی الامکان با توافق و سازش پرونده به نتیجه برسد که تحقق این اتفاق با اعلام وکالت یک تن از همکاران در پرونده محتمل شد.همکار محترم به غایت مبادی آداب بود و حسب سن و تجربه لطف کردند پیش از هر اقدامی طی تماس تلفنی بنده را مورد تفقد خویش قرار دادند،در پاسخ، ایشان را به دفتر دعوت کردم تا ضمن تکریم اخلاق حرفه ای ایشان مقدمات توافق و مصالحه در بحث طلاق و حضانت آینازرا فراهم کنم.پس از حال و احوال معمول راجع به شرایط طلاق توافقی با وکیل مازیار وارد گفتگوشده،نکات مهم قضیه را در صورتجلسه ای جهت رویت موکلین قید کرده،مقرر شد پس از تایید ایشان،دادخواست طلاق توافقی تنظیم شود.
تعیین تکلیف حضانت آیناز،بذل مهریه و حقوق مالی افسانه در ازاء تفویض وکالت بلاعزل طلاق مهمترین نکاتی بود که باید راجع به آن توافق می شد که پس از چند جلسه مذاکره طرفین با پادرمیانی بزرگترها با شرایط اعلامی موافقت کرده، درخواست صدورگواهی عدم امکان سازش*جهت جاری شدن صیغه طلاق صادرشد.در همین اثنا افسانه اصرار به اخذ تعهد از مازیار راجع به اعطای حضانت بی قید و شرط آیناز و عدم دخالت در تربیت دخترشان را داشت*که با طرح مسئله حق و تکلیف*بودن حضانت فرزند و تفاوت حضانت با ولایت بی اثر بودن چنین تعهدی را برایش شرح دادم.*
* وکیل دادگستری
پیوست ها:
*آنچه در قانون راجع به طلاق خلع و مبارات قید شده است در رویه عملی به ندرت قابل استناد است و کمتر پرونده ای با چنین خواسته ای به نتیجه رسیده است.
*اظهارنامه:ماده156و157قانون ایین دادرسی در تعریف اظهارنامه و آثار قانونی آن تشریع شده است.تعریف عامیانه ای که از اظهارنامه قابل ارائه است:نامه ایست رسمی که توسط اشخاص تنظیم و دادگاه آنرا به مخاطب ابلاغ می کند.اظهارنامه دلیل و سندی است دالِ بر مطالبه طلب،دعوت به معرفی داور،دعوت به سازش و..
*در دعاوی نفقه،میزان ریالی نفقه توسط کارشناسان رسمی دادگستری برآورد و اعلام می شود،پس از ابلاغ نظریه کارشناس طرفین حق دارند به نظریه تقدیمی اعتراض کنند،چنانچه دلایل اعتراض موجه باشد،بررسی موضوع به سه کارشناس ارجاع می شود.
*چنانچه زوجین در متارکه و طلاق توافق داشته باشند دادگاه خانواده دادنامه ای صادر می کند که به موجب آن دفتر رسمی طلاق مجاز به جاری کردن صیغه طلاق و ثبت واقعه طلاق است.به این دادنامه گواهی عدم امکان سازش می گویند.
*حضانت فرزند برای والدین هم حق هست هم تکلیف.لذا هیچ یک از والدین نمی تواند حضانت فرزندش را به دیگری واگذار کند .نکته ی مهم اینکه پدر به عنوان ولی طفل دارای حقوق و تکالیفی است که هیچ ارتباطی با حضانت ندارد.
نظرات کاربران