یادداشت های وکیل شیرازی/ قاچاق دختران به کشورهای حوزه خلیج فارس
پرونده ی اخاذی از مردان جوان علیه حجت ضمیمه پرونده ی خانم الف به اتهام قوادی* و…در دادسرای جنایی مطرح است، گزارش تنظیمی حاکی از این موضوع است که حجت با طعمه قراردادن خانم الف و دختر وی در مراکز عمومی شهر مانند بازارچه ها،شهربازی ها و…،پس از ایجاد رابطه با دختر و پسران جوان به ایشان پیشنهاد حضور در پارتی های شبانه و ….
محمدهادی جعفرپور
خلاصه پرونده: ضابطین قضایی پیرو گزارشات مردمی در کمین مردی بودند که با طعمه قراردادن زن و دختری جوان سرِ راه مردان جوان آنها را تهدید به شکایت به اتهام پیشنهاد رابطه نامشروع با زن شوهر دار و دخترش کرده از ایشان اخاذی می کند،پلیس در جستجوی چنین فردی بوده که متوجه می شود زن و دختری جوان در اماکن عمومی شهر مانند پارک ها و… به دختران و پسران جوان پیشنهاد حضور در پارتی های شبانه و در اختیار گذاشتن مکان مناسب برای داشتن رابطه نامشروع می دهند.تحقیقات میدانی پلیس به این امر منتج می شود که مرد اخاذ و زن و دختر جوان به هم مربوط می شوند و در قالب یک باند همکاری دارند.لذا در اقدامی پلیسی به منزل خانم الف مراجعه،وی به اتفاق ستاره بازداشت می شود.
خانم الف:سیزده ساله بودم که با دختربچه ی شش ماهه بیوه شدم،چند سالی با کارگری در خانه ی مردم نو نِ بخور و نمیری در می آوردم و زیر سایه پدربا تنها یادگار شوهرم زندگی می کردم، برای تامین مخارج مدرسه دخترم و…صبح تا شب کار می کردم،بین آدم هایی که برای نظافت و… زنگ می زدند آقا حجت بیشتر از همه تماس می گرفت و لااقل هفته ای یکی دو بار بایدبه خانه اش می رفتم و کار های منزل را انجام می دادم،یواش یواش کارم از نظافت به پخت و پز وپذیرایی از مهمان های آقا حجت در دورهمی های شبانه اش رسید تا یک شب که مهمونی اشون دیر تمام شد و گفت شب همین جا بخواب و صبح خونه را مرتب کن و خودمم دخترت و می برم مدرسه،بعد از آن شب چند مرتبه این موضوع پیش آمد تا اینکه متوجه شدم،تعدادی از مهمان های حجت شب تا صبح داخل اتاق ها هستند و…خودم به نفهمی زدم،گفتم سرت به کار خودت باشه،هر کی داخل قبر خودش می خوابه و…تا اینکه یک شب حجت آمد سراغم و پیشنهاد رابطه داد، قبول نکردم و صبح علی الطلوع از خونه اش زدم بیرون و دیگه به تلفنش جواب ندادم تا اینکه پیامک زد حاضری صیغه ام بشی؟با بزرگ تر شدن ستاره خرج و مخارج مدرسه و…به حدی شده بود که ادامه زندگی با پول کلفتی خونه ی مردم ممکن نبود و شرایط خوبی نداشتم،برای خلاصی از این وضعیت به این شرط که خودم و دخترم را حمایت کنه، قبول کردم تا صیغه اش بشم.اینکه خبر داشتم شغل حجت چی هست و حاضر شدم صیغه اش بشم اولین اشتباهم بود اما ادامه ی زندگی با حجت و گوش کردن به حرف هاش اشتباه بزرگتری بود که اینجا بودنم تاوان همان اشتباه بزرگ است.آقای قاضی من هرکاری کردم از سر ناچاری و اجبار بوده،هر کس دیگه ای هم جای من بود در برابر تهدیدات و کتک های حجت چاره ای جز قبول این کار نداشت،اگر مادر بودید بهتر درک می کردید چی می گم،من از قانون و دادگاه چیزی سر در نمیارم اما همینقدر می دونم، حاضر بودم کارهای بدتر از این هم انجام بدهم اما حجت به دخترم دست نزند…
ستاره:چندین مرتبه شاهد درگیری و دعوای مامان با آقا حجت بودم که سرِ من دعوا داشتند و حجت می گفت یا کاری رو که می گم انجام می دی یا یک شب که خواب هستی خودم بلا سر ستاره می آورم…
آنچه که به عنوان پرونده ی اتهامی خانم الف و ستاره در مقام وکیل تسخیری البته بابت دفاع از اتهام ستاره به جهت شرایط سنی وی به من سپرده شده بود از جمله موضوعاتی بود که حتی حاضر به شنیدن اظهارات متهمین چنین پرونده هایی نبودم چه رسد به دفاع از اتهام انتسابی.
علیرغم چنین حسی ،مطالعه ی اظهارات ابتدایی خانم الف تلنگری بود بر این تصور اولیه و ناآگاهانه تا بیش از پیش از قضاوت دیگران ولو متهمین چنین جرایمی دوری کنم .
در جهت شناسایی دلایل وقوع جرم لازم است ابتدا موضوع پرونده از زوایای مختلف بررسی شود و تا اشراف نسبی بر موضوع ،پرهیز از اظهار نظر و نتیجه گیری شرطی است واجب و ضروری…برای اطمینان از صحت گفتار مادر و دختر سعی کردم با طراحی چند سوال به حقیقت ماجرا و صدق ادعای ایشان دست یابم که در این مسیر تطبیق گزارش ضابطین، اظهارات متهمین و پیام های مردمی در شرح موضوع،مبین این موضوع بود که درتحقق جرم ،حجت نقش اصلی داشته،خانم الف و ستاره به اجبار نقش ابزارِ ارتکاب جرم در اختیار وی را داشته اند.
هر چه به پرونده اشراف بیشتری پیدا می کردم بیشتر مطمئن می شدم که ستاره و مادرش بی اختیاربسان عروسک خیمه شب بازی در دستان حجت وسیله ای بوده اند برای نیل به اهداف کثیفِ وی،همین مداقه و تسلط بر پرونده منجر به این اتفاق شد تا برخلاف روزهای ابتدایی اعلام ورود به پرونده که بدون رغبت و حسب تکلیف یک وکیل تسخیری درصدد دفاع از موکلین برآمده بوده ام، میل و انگیزه ای صد چندان در وجودم متبلور شد تا با یک دفاعِ جانانه و مستدل ضمن دفاع از حقوق موکل،با کمک دستگاه قضایی کاری کنم تا گناهکار اصلی به سزای اعمالش برسد.
مستند به اظهارات و دلایلی که خانم الف علیه حجت ارائه کرده بود،بازپرس پرونده دستور بررسی خطوط تلفن متعلق به حجت وشناسایی اشخاصی که با وی در ارتباط بوده اند را با هدف کشف محل اختفای حجت صادر کردند.آنچه خانم الف از وضعیت حجت نقل کرده بود موید هوش و ذکاوت وی در طراحی برنامه های اخاذی و…وپیش بینی هر اتفاقی داشت لذا طی لایحه ای به بازپرس استدعا کردم حسب اقاریر موکلین و همکاری موثر ایشان با دستگاه قضایی-انتظامی نسبت به ایشان مساعدت کرده با صدور قرار مقتضی مانع صدور قرار مجرمیت علیه ایشان شوند .
درقانون آیین دادرسی کیفری ضوابطی پیش بینی شده که مقام ِتحقیق (دادیار یا بازپرس)در دادسرا می تواند پیش از صدور قرار مجرمیت،نسبت به متهم با ارفاق اتخاذ تصمیم کند،شرط ابتدایی تحقق این امتیاز قانونی این است که مظنونین و متهمین فاقد سوء سابقه ی کیفری*باشند،در چنین فرضی چنانچه متهم در جهت کشف حقیقت و دستگیری مرتکب اصلی جرم ضمن اقرار مقرون به صحت،با مقامات قضایی-انتظامی همکاری موثر داشته باشد مستند به ماده 79و80و81یا82*تعقیب متهم و روند پرونده متوقف می شود.
اگر چه لطف و مساعدت بازپرس سبب فراغت موکلینم از پرونده و به عبارتی تعلیق تعقیب* ایشان شداما از نحوه برخورد بازپرس و تسلط وی به فنون بازجویی دریافتم که ایشان فارغ از کمک به متهمین در صدد اجرای نقشه ای برای دستگیری متهم اصلی است.حدود سه ماه طول کشید تا نشانه های صحت برداشت و حدسم راجع به نقشه ی بازپرس و کاربلد بودن ایشان با دستگیری حجت نمایان شد…
دو هفته پس از آزادی خانم الف و ستاره،حجت با ارسال پیامک روی خط ستاره،وی و مادرش را تهدید می کند که اگر از این موضوع چیزی به پلیس بگوید،کاری می کند که تا ابد مادرش را نبیند:طوری که مامانت شک نکنه بگو چند جا رفتم فرم پر کردم برای کار و قرار شده بهم زنگ بزنند،چند روز بعد به خونه زنگ می زنند بهت آدرس می دهند،پس از شنیدن آدرس دو راه داری یکی اینکه بری پیش پلیس و جریان تماس و آدرس و..را به پلیس بگی که دیگه مامانت و نخواهی دید یا اینکه مثل یک دختر خوب سه ماه گوش به فرمان باشی وبعدش یک عمر با پولی که گیرت میاد زندگی بی دردسر داشته باشی،انتخاب با خودت.
یک هفته پس از پیامک حجت ،طبق برنامه،ستاره دعوت به کار در کلینیک زیبایی شده،چند روز پس از شروع به کار ستاره در کلینیک می بیند که کارکنان کلینیک دور حجت جمع شده اند و صحبت از مهمانی شبانه ی آخر هفته است.حجت نقش و وظیفه ی هر یک از دختران را برای پذیرایی از مهمان ها شرح می دهد،به ستاره که می رسد وی را خانم خانما معرفی که از این لحظه به بعد تمام دختران می بایست در مهمانی گوش به فرمان وی باشند.
جلسه حجت با دختران که تمام می شود، نوبت به قصه ستاره می رسد که ماموریتش دلبری از شیخ عربی است که مهمان ویژه ی مراسم ومتقاضی رابطه با دوشیزه ای درشکل و شمایل ستاره است،پیش از واکنش ستاره،حجت نقشه وبرنامه ی خاصی که برای شیخ دارند را طوری نقل می کند تا خیال ستاره از هر جهت راحت شود که به وی تعرضی نخواهد شد…
به موازات اولین پیام حجت به ستاره ضابطین قضایی از طریق خانم الف،گوشی ستاره را به ردیاب و.. طوری تجهیز می کنند تا تمام اتفاقات کلینیک و مهمانی آخر هفته و…ثبت و ضبط شود.
شنبه صبح تیتر روزنامه ها خبر از دستگیری باند قاچاق دختران به کشورهای حوزه خلیج فارس وبازداشت سرکرده ی باند به نام آقای خاص دادند.
* تعریف جرم قوادی و مجازات آن در ماده242تا244در کتاب حدود قانون مجازات آمده است:به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط
*ماده415و285تا287قانون آیین دادرسی کیفری با موضوع وکالت تسخیری برای اطفال و تعریف شرایط سنی اطفال انشاء حکم شده است.
* راجع به سابقه کیفری موثر ماده25و26قانون مجازات اسلامی به مواردی تصریح شده است،مانند حبس بیش از دو سال و…
*تعلیق تعقیب یا تعلیق اجرای مجازات عبارت است از توقف در رسیدگی به اتهام متهم یا اجرای مجازات محکوم علیه که در مواد79تا82و551تا558قانون آیین دادرسی کیفری ضوابط آن انشاء شده است.
در قانون آیین دادرسی کیفری کواردی مانند تعویق تعقیب،تعلیق تعقیب،تعلیق اجرای مجازات،ترک تعقیب و…موازین قانونی هستند به نفع متهم.
منبع:خبرآنلاین
درود و سپاس