کارگری ملیپوش ایران برای گذران زندگی!
فرزاد خدایاری، قهرمان دوچرخهسواری ایران برای گذراندن زندگی مجبور شده از این رشته ورزشی خداحافظی کند و برای تامین هزینههایش کارگری کند.
مهری رنجبر: وقتی کارد به استخوانش رسید دوچرخه اش را فروخت و رفت. رفت برای همیشه. فرزاد خدایاری که با کلی عشق رکابزنی کوهستان را شروع کرده بود و اولین مدال را در تاریخ ورزش ایران گرفت،اما بعداز هفت سال تحمل، دیگر نتوانست. نتوانست بماند. شاید اگر باز هم خودش بود و خودش ،قضیه فرق می کرد اما حالا که متاهل شده،باید به فکر زن و زندگی اش باشد. حتی کارگری را به رکابزنی ترجیح می دهد.او برایش دوری از دوچرخه و کوهستان سخت است و حتی اشک می ریزد و با سنگنوردی و کوهنوردی تنها سرش را گرم می کند .
* داستان فروختن دوچرخه چه بود؟
داستان خاصی ندارد،من 7 سال است که عضو تیم ملی ایران هستم اما هیچ حقوق و پاداشی نگرفته ام،حمایت نشده ام و همه هزینه هایم را از جیب داده ام و وقتی دیدم دیگر نمی توانم ادامه دهم ،دوچرخه هایم را برای گذران زندگی زیر قیمت بازار رد کردم تا قرض هایم را بدهم.
*فروختن دوچرخه به معنای خداحافظی است ؟
من اصلا دوست نداشتم این کار را انجام بدهم اما دیگر نمی دانستم پول از کجا باید بیاورم. من در این 7 سال هرکاری می کردم و درهر شغلی بودم، به یک جایی میرسیدم اما حالا چه؟ این روزها برای اینکه کمی حواسم را پرت کنم،سنگنوردی و کوهنوردی می کنم.هر ورزشکار حرفه ای برایش سخت است ،از ورزش حرفه ای خداحافظی کند،همین حالا هم به این فکر می کنم کل مسیر حرفه ای ام را رفته ام و خیلی تجربه در این مسیر دارم اما باید آن را کنار بگذارم، اشک میریزم اما چه کنم؟
*حالا مشغول چه کاری هستید؟
من حالا کارگری می کنم، چرا که هیچ حرفه ای به جز دوچرخه سواری بلد نیستم اما چاره ای ندارم .من تازه متاهل شده ام و باید کار کنم.
*فدراسیون در این مدت هیچ حمایتی از شما نکرد؟
فدراسیون هیچ حمایتی از من ورزشکار نمی کرد.حتی هزینه اردو ها را می گفتند خودتان بدهید و بعدا فاکتورش را به فدراسیون بدهید تا تسویه کنیم.کجای دنیا برای اردوی تیم ملی بازیکن از جیب هزینه می کند؟قبل ازمدالم، می گفتند مدال بگیرید ما کمک هزینه به شما می دهیم ،مدال گرفتیم گفتند پول نداریم.
*جایزه مدال هایت در این هفت سال را به موقع گرفتی ؟
سال 96 به ازای هر مدال برنز 10-15 سکه به ورزشکاران هدیه می دادند که من این جایزه را سال 98 گرفتم و همه سکه ها را فروختم که 17 میلیون شد و با آن دوچرخه خریدم تا در مسابقات فیلیپین رکاب بزنم.
سال قبل هم در هند دوم شدم که 1200 دلار جایزه اش بود،آن را باید فدراسیون پیگیری می کرد که نمی دانم تکلیف جایزه ام چه شد؟
*به فکر اسپانسر نبودی؟
من در شیراز با خیلی از شرکت ها صحبت کردم اما وقتی در تلویزیون پخش نداریم هیچ شرکتی قبول نکرد که اسپانسر م شود.دورچخه سواری کوهستان یک رشته جذاب است و پتانسیل جذب مخاطب را دارد اما نمی دانم چرا هیچ پخش زنده ای نداریم.
*اگر فدراسیون حمایتت کند، برمی گردی ؟
من به هیچ وجه برنمی گردم،در این هفت سال خیلی چیز ها دیدم و تجربه کردم و دیگر نمی توانم.نه تنها من بلکه خیلی از رکابزنان خداحافظی کرده اند.راه برگشتی نیست حتی اگر میلیاردی حمایت شوم.دوچرخه برای رکابزن مثل اسلحه برای سرباز است.سرباز بدون اسلحه به میدان جنگ می رود؟وقتی من دوچرخه ام را فروخته ام،چگونه برگردم؟
*ممکن است مربی شوی؟
وقتی کسی دلسوز این رشته نیست،برای چه باید مربی شوم؟ ورزشکار و مربی مهم نیستند ما دوسال مربی خارجی در ایران داشتیم و میدیدم که گوش به حرف هایش نمی دهند. امکانات برای رکابزنان می خواست اما فدراسیون می گفت ما پول نداریم و در آخر هم از ایران رفت و حتی دستمزدش را هم کامل تسویه نکردند.وقتی فدراسیون به مربی و ورزشکار امکانات نمی دهد ،چطور باید ورزشکار مدال بگیرد؟زیر ساخت های لازم را فراهم نمی کنند،امکانات نیست و آن وقت اگر نتیجه نگیریم ورزشکار بده می شود.
*در مسابقات کشوری شرکت می کردید؟
کرونا حالا همه مسابقات را لغو کرده اما نبود باز هم مسابقه ای نبود. قبلا هم ما باید خودمان را آماده می کردیم تا یک روزی ،یک مسابقه برگزار می شد.مسابقات جایزه بزرگ هم که خیلی کم بود و جایزه اش اصلا بزرگ نبود. بیشتر مسابقات مقام اول را می آوردم که جایزه آن 3 تومن بود و واقعا چیزی نبود.
نظرات کاربران