زبان سبز، سَر سرخ کُنَد آباد
در زبان پارسی، زبان انواع مختلفی دارد. از زبان چرب گرفته تا زبان سرخ. و اما زبان سبز دقیقا نقطه مقابل زبان سرخ است و آنجایی که زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد، زبان سبز میتواند فردِ بیمهارت را متخصص سازد.
♦دکتر مریم السادات شاه امیری
زبان سرخ حکایت از بیپروایی و حقیقت گویی دارد و زبان سبز حکایت دنیای مدرن را بازگو میکند که فرد در کمین مینشیند تا به جای ابراز قابلیت های خود برای ترفیع یا محکم نگاه داشتن جای پای خود، زیرآب همکارانش را بزند و به اصطلاح از نمد اشتباه دیگران برای خود کلاهی ببافد و با پا گذاشتن بر ریسمانهای بافته شده، خود را بالا بکشد.
سیاست سیستم های مختلف در مواجهه با زیر آب زنی متفاوت است. از رو در رو کردن افراد باهم، برای پی بردن به حقیقت که راهکار مناسب است؛ گرفته تا ارتقای شخص زیرآب زن و گذاشتن نام گزارش دهی بر زیرآب زنی.
نمیدانم مجموعه هایی که در نهایت در آنها شخصی مبلغ هنگفتی خسارت به مجموعه وارد میکند از کدام دسته هستند؛ اما فکر میکنم داشتن زبان سرخ شریفتر از گذاشتن تاجی بر سر است که با زبانی سبز حاصل شده باشد.
با این همه زبان، در زبان پارسی، فکر میکنم تلاش برای رفع مشکلات هر مجموعه مهمتر از یافتن اشکالات همکاران باشد. اما اگر پای منفعت در میان باشد، حق دارند دوستانی که زبان سبز را بر سر میگذارند؛ آخر زبان سبز، دیدن عیب دیگران است؛ اما تلاش برای رفع اشکالات مجموعه، یافتن اشکالات خود! و قطع به یقین یافتن اشکالات دیگران شیرین تر از برطرف کردن عیب های خودمان است؛ و شاید به همین جهت است که آدمی تلخی را دوست ندارد و شیرینی کامش را به حقیقت ترجیح میدهد.
نظرات کاربران